حدیث 56 : رسول خدا (ص) و جوان عابد حضرت صادق (ع) فرمود: حضرت رس
ارسال شده توسط hassanbadry در 95/4/24:: 5:5 عصرحضرت صادق (ع) فرمود: حضرت رسول ص پس از اینکه نماز صبح را ادا کرد متوجه شد جوانی لاغر اندام و زرد چهره در مسجد نشسته و سرش را بالا و پایین میبرد، رسول اکرم فرمود: ای حارث چه گونه شب را بروز آوردی؟ عرض کرد یا رسول اللَّه شب را بروز آوردم در حالی که یقین دارم.
رسول اکرم ص از سخنان او در شگفت شدند و فرمودند: هر یقینی حقیقتی دارد حقیقت یقین تو در چیست؟ عرض کرد: یا رسول اللَّه همان یقین مرا به غم و اندوه کشانیده و شبها خواب را از دیدگان من ربوده و عطش سوزانی مرا گرفته و دلم از دنیا و آنچه در آن است ترک گفته است.
اینک گویا بعرش خداوند مینگرم و میزان عدل خداوندی برای حساب اعمال بندگان نصب شده و مردم همگان در آن جا اجتماع کرده و من نیز در میان آنها میباشم، گویا مشاهده میکنم که اهل بهشت در آنجا متنعم هستند و در حالی که بر کرسیها تکیه زده اند به همدیگر تعارف میکنند.
اینک اهل دوزخ را مشاهده میکنم که در آن معذب میباشند و فریاد بر میآورند و من هم اکنون صدای آتش دوزخ را میشنوم، در این هنگام رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: این بندهای است که خداوند دل او را بنور ایمان روشن کرده و بعد فرمود: ای جوان با همین عقیده باقی باش.
جوان گفت یا رسول اللَّه دعا کن تا در رکابت فیض شهادت را دریابم. حضرت رسول (ص) در باره آن جوان دعا کردند و او در یکی از غزوات شرکت کرد و بعد از چند نفر به فیض شهادت نائل گردید.
مشکاة الأنوار
گلستان و بوستان اهل بیت ع